حسینیه |
دیدید بعضی آدم های نادون میگن چه خبره این همه گریه زاری!!!! یه روز دو روز چه خبره!!!؟؟؟ من میگم به نظرت میشه توی یه روز این همه مصیبت رو گفت؟؟؟؟؟؟ البته شدنش میشه ولی فکر کنم آخر مجلس کسی سر پا نمونه!!!! شاید چند نفری قالب تهی کنن!!!!
ما حتی طاقت شنیدن یک جای چند گوشه ی عاشورا رو نداریم ...اون وقت عاشورایی ها چطوری توی ماجرا بودن و تحمل کردن و .... و کم نیاوردن!!!! یا حسین لایوم کیومک یا اباعبدالله!!!! یا عباس!!! یا زینب!!!!! یا .... یا رقیه!!!! [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:27 عصر ] [ زهرا آهنگر ]
[ نظر ]
من نمی دونم اصلا امام حسین و اهل بیت و حضرت زینب سلام الله علیها و اهل و عیال یاران شون که همراهشون بودند چه طور این مصیبت ها رو تحمل کردند چطور طاقت آوردن! یه پیرمرد 80 ساله که گریه کن امام حسین بوده توی رخت بیماری و من دارم می سوزم... می سوزم و می سوزم و اونو به خاطر ایمان و حسینی بودنش و .... از پدر مادرم هم خیلی بیش تر دوست دارم . چقدر مظلوم شده .... مظلوم بود ... مظلوم تر هم شده ....حالا طوریش نیست فقط نیمی از بدنش حرکت نداره ... این وضعیتش آدمو ذره ذره آب می کنه ...! محرمه .... جیگرم می سوزه آه می کشم میگم خدا محرمه هر سال محرم توی دسته عزاداری امام حسین بود الان هیئت که از بغل خونه شون میگذره روزی چند بار جیگرش آتیش میگیره هیچ وقت توی عمرم ندیدم بگه بدحالم حتی وقتی که مریض بود ... اما الان غریبه و آشنا که به عیادتش میان میگن چطوری ؟ خوبی؟ چشماش پر اشک میشه میگه نه خوب نیستم! آخه ریه هاش عفونت کرده ... کلیه هاش هم تعریفی نداره ... و ... ما داریم آب میشم واسه بیماری یک پیرمرد 80 ساله!!!! نمی دونم اهل بیت چی بودن که این همه بلا و درد توی نصفه روز!!!! اصلا به تصور آدم هم نمیاد!!!! بگیم کوه صبر والله کوه کم میاره!!!آخه مثلا رضا و تقی و نقی و برادر و پدر و مادرهای ما که نیستند علی اکبره! عباسه! حسینه!!!! می دونید منظورم چیه!!!! تفاوت علاقه ی من بین پدر بزرگم و پدر و مادم در تفاوت عشق و ارادت شون به اهل بیت و خداست!!!!! می دونین چرا؟ آخه آدم خواهی نخواهی عاشق و ارادتمند کسی میشه که عاشق و ارادتمند خدا و اهل بیته!!!!! بابا اینا خدایی بودن بوی خدا رو می دادن!!!! حالا شاید من نفهمم که این ها کی هستند !!!! ولی زینب که مثل من نیست!!!! آخه زینب هم از همان هاست!!!! حالا می فهمی رمز عشق زینب چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حالا می فهمی چرا این قدر این ها دلبسته ی هم اند؟؟؟؟؟؟ فکر می کنید چون خواهر و برادر بودند این همه هم دیگر رو دوست داشتند!!؟؟؟ همه میگن صبر زینب بله بله بله ... اما به نظرتون حسین چطور از زینب و سجاد و بقیه می تونه بگذره و بره ؟؟؟؟!!!!!! زینب کوه صبره چون ماجراهای حسین رو هم دید بعد از اون ماجراهای دیگه رو هم دید!!!! تازه کسی اصلا این جا توجه به امام سجاد میکنه؟؟؟!!!!!! که این وسط چی به این امام عزیز میگذشت؟؟؟؟ آجرک الله آقا ... چی به سر شما اهل بیت آوردن؟؟!!!!!! بی خود نیست که امام زمان میگن شب و روز براتون گریه می کنم اگر اشکم تمام بشه براتون خون گریه می کنم!!!!!!!!! توی یه نصف روز اولاد علی رو کشتن نامردا!!!!!!!!!!!!!! خوب جرم بزرگی بود اولاد علی بودن!!!!!!!!! نه؟؟؟؟!!!! کاش می کشتن!!!!!! چه کردن با اون بدن های مطهر !!!!! چه کردن با زنده شون!!!! بچه که بودم آرزو داشتم خدا حقیقت عاشورا و اتفاقات اون روز رو بهم نشون بده !!!! بچگی بود دیگه نمیفهمیدم که عاشورا واسه آدمی مثلی من شاید بهتره بگم شبه آدمی مثل من نه قابل تصوره و نه طاقتشو داره و نه ایمانشو!!!! منی که چند بار با عصبانیت گفتم ابوالفضل، حسین چطور می بینید این پیرمرد توی محرم شما جیگرش می سوزه و نمی تونه بره هیئت در حالی که همه ی عمرشو به گریه کن امام حسین معروف بوده و کاری براش نمیکنید؟؟؟؟!!!!!! چطور جسمشو شفا نمی دید تا محتاج این و اون نباشه!!!! به نظر شما ادمی که این طوریه میتونه شهادت علی اکبر رو ببینه و مسلمون باقی بمونه!!!!! همیشه که عشق آدم بالا میزنه می خونم یا لیتنا کنا معک !!!!! ولی باید بگم که خیلی دوست داشتم که یا لیتنا کنا معک ولی مثل این که اگر با شما بودم جز بی ایمانی چیزی نصیبم نمیشد به خدا پرخاش می کردم خدایا با حسینت این کارو می کنن و نشستی نگاه می کنی!!!!! خلاصه مطلب این که نه شیعه ام نه مسلمون درست و حسابی نه آدمم نه وجود دارم نه مایه دارم ... نه کاری واسه امام حسین کردم نه آدمم و نه کاری واسه خدا و دین خدا کردم و .... آخرش روزی هزار و یک خواسته ازشون دارم .... البته خدا شاهده که همیشه میگه خوب منو اون ارمنیه حساب کن! غریبه حساب کن ! رها گم کرده حساب کن ! یه آدم گدای نامسلمون حساب کن آخه کرم شما به همه ی این ها هم می رسه! ولی یه چیزی توی دلم میگه شاید تو از همه ی این ها هم کم تری!!!! نا امید نمیشم باید باز هم سعی کرد آدم بود !!!!! آدم شد شاید بالاخره یه روزی ما هم درست شدیم!!!! قاطی آدم ها حسابمون کردن!!!!! تازه مگه غیر این در در دیگری هم داریم و میشناسیم که این در رو رها کنیم و بریم سراغ اون در !!!!! حالا واقعا ! جدا! اگر عاشورا امروز اتفاق می افتاد امام حسین بازهم غریب نبود؟؟؟؟ یعنی من با هاش بودم؟؟؟؟ نمیتونم با اطمینان بگم که بودم!!! حتی جنگ ما هم با همه ی عظمتش نمایش کاملی از عاشورا نبود!!!! لا یوم کیومک یا اباعبدالله ( امام صادق ع ) [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 1:23 عصر ] [ زهرا آهنگر ]
[ نظر ]
درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ، سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ، سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ، سلام بر آن کسى که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ، سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند ، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران ، سلام بر فرزند سرور جانشینان ، سلام بر فرزند فاطمه زهراء ، سلام بر فرزند خدیجه کبرى ، سلام بر فرزند سدرة المنتهى ، سلام بر فرزند جنّة المأوى ، سلام بر فرزند زمزم و صفا ، سلام بر آن آغشته به خون ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، سلام بر ساکنِ کربلاء ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند ، سلام بر پیشواى دین ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان، سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات (به دین الهى)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر على اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند، و در آستانِ تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند، سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپیشگاه توامیدبسته ام، سلام برتو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت ودوستىِ تومُخلص و بى ریا است ، وبه سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزاراست، سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است، سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگرباتودرکربلاء مى بود، باجانش(دربرابرِ)تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانش رابه خاطرتوبدست مرگ مى سپرد، و دررکاب تو جهاد میکرد، و تورابرعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتواظهاردشمنى کردندخصومت نمایم،(درعوض)صبحوشام برتومویِه میکنم، وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم، ازروى حسرتوتأسّفوافسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،تاجائى که ازفرط اندوهِ مصیبت، وغموغصّه شدّتِ حزن جان سپارم،گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِ خداکردى ونافرمانىوى ننمودى،وبه خداوریسمان اوچنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، واو را اجابت نمودى، وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى، وآتشهاى فتنه را خاموش نمودى، ودعوت به هدایت و استقامت کردى، و راههاى صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندى، ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودى، وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى، و شنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى، ورفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار وسرکوب کننده طغیان، وکوبنده سرکشان، وخیرخواهو نصیحت گرِاُمّت بودى، درهنگامى که در شدائدِ مرگ دستوپا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، وقیام کننده باحُجَج وبراهین الهى ، وترحُّم کننده بر اسلام ومسلمین بودی وپیروان ودوستانت روانه شدى، وحقّوبرهان را آشکارنمودى، وباحکمت وپندواندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، وبه برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى، ولى آنهابه ستم ودشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند، پس تو نیزباآنان به جهاد برخاستى پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودى آنها رابه عـذابِ الهى تهدید نمودى، و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى، ولى عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،و پروردگار تو جدّت را بخشم آوردند و با تو ستیز آغازیدند، پس توبه جهت زدوخورد و پیکار استوار شدى، ولشکریان فاجر راخورد و آسیا نمودى، ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتى، وچنان با ذوالفقار جنگیدى، که گویا علىّ مرتضى هستى، پس چون تورابا قلبى مطمئن، بدون ترس وهراس یافتند،شرورِمکروحیله شان رابرتوبرافراشتندوازدرِنیـرنگ وفسادباتو قتال نمودند، وآن ملعون لشکریانش رافرمان داد، تاتورا ازآبواستفاده آن منع نمودند،وباتوقتال نمودند، وبه جنگومبارزه باتوشتافتند، وتیرهاوخدنگهابسوى توپرتاب نمودند، وبراى استیصال وناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تومراعات نکردند، وازهیچ گناهى درموردتوخوددارى ننمودند، چه درکشتن آنهادوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت، (بارى)تودرگَرد وغُبارهاى جنگ پیش تاختى، وآزارواذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى، آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند،پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند، و راه خلاص ورفتن برتو بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند، ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا)و صبوربودى، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودى، تاآنکه تورااز اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردى، درحالیکه اسبها تورابا سُم هاى خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ، پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ، اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ، پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند، و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها طپانچه مى زدندو نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند،وازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند، درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود، بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد، تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،وسرِمقدّست برنیزه بالارفت، اهلوعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل وزنجیرآهنین برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنهازنجیرشده،درمیان بازارها گردانده میشدند،اىواى براین سرکشان گناهکار!،چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند، ونمازوروزه(خدا)رابدون یاوررهانمودند،وسُنّتهاواحکام(دین) راازبین برده شکستند، و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند، و آیاتِ قرآن را تحریف کرده، در (وادىِ)جنایت وعداوت پیش تاختند، براستى رسولِ خدا «که درودخدابراو وآل اوباد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یامظلومواقع شد)، وکتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروک گردید، وآنگاه که تومقهورومغلوب گشتى، حقّ وحقیقت موردِخیانت واقع شد، وبه فقدانِ توتکبیرِخداوکلمه توحید، حراموحلالِ دین، وتنزیل وتأویلِ قرآن جملگى ازبین رفت، و پس ازتو تغییروتبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد وبى سرپرستىِ دین، هوىوهوس هاوگمراهیها، فتنه هاوباطلهاجملگى (برصفحه روزگار) ظاهرشد، پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بى پایانِ خداوندى براووآلِ اوباد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِمرگِ تورابهوى داد، واینگونه گفت که: اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس ازتو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت وخانواده اتواردشد، پس(از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب وپریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، وفرشتگان وانبیاء (بخاطـر مصیبتِ تو) او راتسلـیت وتعـزیت گفـتند، و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاک شد ، و دستـه هاىِ ملائکه مقـرّبین در آمد و شد بودند، پـدرت امیرمؤمنـان راتعزیت میگفتند، مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعلیّین برپا شد، و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند، (در عزاىِ تو) آسمان و ساکنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، کوه ها و کوهپایه ها، دریا ها و ماهیانش، شهرمکّه و پایه هایش، فردوس ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گریستند، بار خدایا! به حُرمتِ این مکـانِ رفـیع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ، بار خدایا! من به تو توسّل مى جویم اى سریعـترینِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترینِ کَـریمان ، و اِى فرمانـرواى حـاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانىِ میان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، یعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانیان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى که پاک و مبرّا و پناهگـاه مُتّقین اسـت ، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گـرامیترینِ شهداء ، و به (حقِّ) فرزنـدانِ مقتولش ، و خانـواده مظـلومش، و به (حقّ) على بن الحسـین زیورِ عابدان ، و به محمّد بن علـى قبـله توبه کنندگان ، و جعفر بن محمّد راستگـوترینِ صادقان ، و موسى بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین ، و على بن موسى یاورِ دین ، و محمّد بن على اُسوه و الگوىِ هدایت شونـدگان ، و على بن محمّد زاهـدترینِ پارسایان ، و حسـن بن على وارثِ جانشینان ، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان ، اینکه درود فرستى بر محـمّد و آلِ او، آن راستـگویانِ نیـکوکار ، هـمان آلِ طه و یس ، و اینکه مرا در قیامت از کسانى قرار دهى که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته اند ، بارخدایا! (نامِ) مـرا در زُمـره مسلـمین نگاشته ، و مرا به صالـحین ملـحق فرما ، و نامِ مرا بر زبان اُمّتهاى آتیه نیکو قرار ده ، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده ، و از مکرِ حسـودان حفـظ فرما ، و (نیـز) حیله حیـله گران را از من برگـردان ، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سـرورانِ با میمنت در اعلاعلیّین جمع بفرما .... [ سه شنبه 90/9/15 ] [ 12:40 عصر ] [ زهرا آهنگر ]
[ نظر ]
[ سه شنبه 90/9/15 ] [ 12:34 عصر ] [ زهرا آهنگر ]
[ نظر ]
[ سه شنبه 90/9/15 ] [ 12:34 عصر ] [ زهرا آهنگر ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |